به گزارش نبض بورس، مدت ها است که موضوع مذاکرات ایران و آمریکا به تیتر یک رسانه ها تبدیل شده و بعد از نامه ترامپ رئیس جمهور آمریکا به ایران و پاسخ نامه او توسط ایران، این موضوع شدت گرفته است.
روز دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ نتانیاهو به دیدار ترامپ رفت و رئیس جمهور آمریکا در جلوی دوربین اعلام کرد: ما در حال انجام گفتگوهای مستقیم با ایران هستیم که برای روز شنبه برنامهریزی شده است. خواهیم دید چه اتفاقی می افتد. روز شنبه یک نشست بزرگ با ایرانیها و دیدار مستقیم با آنها خواهد بود. ممکن است با ایران توافق شود و این عالی خواهد بود. مذاکرات مستقیم با ایران در بالاترین سطوح در حال انجام است.
او افزود: نمیتوانم بگویم جلسهی شنبه با ایران کجا برگزار خواهد شد؛ فقط میتوانم بگویم که این دیدار بسیار محرمانه است و بهصورت مستقیم با ایران انجام خواهد شد.
بعد از این صحبت های دونالد ترامپ، سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشور به نوعی صحبت های ترامپ را تایید کرد اما گفت که این مذاکرات غیرمستقیم خواهد بود. او طی توئیتی نوشت: ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان برای مذاکرات غیرمستقیم در سطح بالا دیدار خواهند کرد. این هم فرصتی است و هم یک آزمون. توپ در زمین آمریکا است.
تمام آنچه ترامپ و عراقچی درباره مذاکرات گفتند مشابه یکدیگر بود جز اینکه بالاخره مذاکرات مستقیم است یا غیرمستقیم؟
در این باره دو پاسخ وجود دارد، یکی مربوط به توئیت موسویان دیپلمات سابق است و دیگری باید به ماجرای قطعنامه ۵۹۸ باز گردیم.
در این باره موسویان دیپلمات سابق در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
مذاکرات ایران و آمریکا احتمالا توسط آقایان عراقچی و ویتکاف صورت خواهد گرفت. اما مستقیم یا غیر مستقیم؟
آقای ترامپ اعلام کرد که شنبه «مذاکرات مستقیم و سطح بالا» بین آمریکا و ایران صورت خواهد گرفت.
آقای عراقچی وزیر خارجه ایران اعلام کرد: ایران و آمریکا روز شنبه در عمان «مذاکرات غیرمستقیم و سطح بالا» خواهند داشت.
هر دو درست میگویند. تناقضی هم وجود ندارد.
در دوران اوباما هم همین اتفاق افتاد. منتهی راه حل این شد که ابتدا مذاکرات در استانبول با حضور کاترین اشتون آغاز شد و بعد خانم اشتون اتاق را ترک کرد و مذاکره کننده گان ایرانی و آمریکایی مستقیم گفتگو کردند و نتیجه مثبت حاصل شد.
بنظر میرسد شنبه در عمان ابتدا آقایان عراقچی وزیر خارجه ایران و استیو ویتکاف، مذاکره را بطور غیر مستقیم آغاز خواهند کرد و بعد از یکی دوساعت و در صورت مثبت بودن، نماینده گان ایران و امریکا گفتگوهای مستقیم را آغاز خواهند کرد.
گویا واشنگتن و تهران روند عاقلانه ای را در پیش گرفته اند و شانس توافق وجود دارد. هر دو مذاکره کننده توانمند، مجرب، معتدل و عاقل هستند.
برای این موضوع بد نیست برگردیم به کتاب قدرت مذاکره (انتشارات روزنامه اطلاعات- صفحه ۶۴-۶۷) و روایت عباس عراقچی از مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا.
او در مقدمه این روایت که با هدف ارتقای تجربه دیپلمات های جوان وزارت خارجه بیان شده می نویسد «در مذاکرات غیر مستقیم همواره یک بازیگر و یا نهاد به عنوان میانجی وجود دارد به شرطی که طرف های مذاکره کننده بتوانند به او و حسن نیت او اعتماد کنند. میانجی به انتقال پیام بین طرف های مذاکره کننده می پردازد و هم زمان سعی می کند دیدگاه های آنها را به هم نزدیک کند. ممکن است میانجی به تدریج بستر تعامل را ایجاد کند و با وصل بازیگران متقابل به یکدیگر در نهایت خود کنار بکشد و یا ممکن است در تمام روند مذاکرات حضور باشد و همواره به نقش خود برای تعدیل تنش و پیشبرد گفت و گو ادامه دهد.»
عراقچی در ادامه به جزئیات مذاکرات احیای برجام در سال ۱۴۰۰ که به مذاکرات وین معروف شد می پردازد. او توضیح می دهد که «در مذاکرات محرمانه میان ایران و آمریکا در مسقط (۱۳۹۲-۱۳۹۱) تا مدت ها کشور عمان واسطه انتقال پیام ها بود تا زمانی که موفق شد بسترهای لازم برای مذاکرات مستقیم را فراهم کند و ایران و آمریکا پذیرفتند با یکدیگر رو در رو مذاکره کنند، و بعد از آن نقش عمان خاتمه یافت. به خاطر دارم در اولین جلسه ای که میان ایران و آمریکا در دور جدید مذاکرات شهریور ۱۳۹۲ برگزار شد، رئیس هیأت آمریکایی (ویلیام (برنز) پس از گفت و گوی مقدماتی در جلسه سه جانبه، از طرف عمانی خواست جلسه را ترک کند. در مذاکرات غیر مستقیم طرف ها در یک اتاق و پشت یک میز مذاکره حضور ندارند و تبادل نظر از طریق نفر سوم صورت می گیرد. گاهی واسطه بین دو کشور تردد کرده، پیام ها را منتقل می کند. گاهی طرف ها در یک شهر حضور دارند ولی در دو محل جداگانه مستقر می شوند و گاهی در یک محل اما در دو اتاق جداگانه هستند. مواردی نیز وجود دارد که طرف های مذاکره کننده در یک اتاق هستند. اما باز هم به واسطه نفر سوم صحبت می کنند این البته مذاکره مستقیم است، اما با ترتیبات و تشریفات خاصی که در بر گیرنده ملاحظات مذاکره کنندگان باشد.»
این در حالی است که مذاکرات غیرمستقیم ایران با کشورهای خارجی برای اولین بار بعد از جنگ تحمیلی و با عراق صورت گرفت. آن زمان «در مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ بعد از آتش بس، هیأت های ایرانی و عراقی به ریاست وزرای خارجه دو کشور حاضر به گفت و گوی رو در رو نبودند لذا مذاکرات به واسطه دبیر کل سازمان ملل انجام شد؛ بدین صورت که میزی مثلثی شکل در یکی از سالن های سازمان ملل ترتیب داده شد و دبیرکل سازمان ملل و وزرای خارجه ایران و عراق و همراهانشان هر کدام در یک ضلع آن مستقر شدند روی صحبت طرف های ایرانی و عراقی کل سازمان ملل بود و از گفت وگوی مستقیم با یکدیگر احتراز داشتند، اگرچه صحبت های یکدیگر را می شنیدند.»
این دیپلمات برجسته وزارت خارجه با اشاره به نمونه ای از تجربه خودش در مذاکرات غیر مستقیم به بیان جزئیاتی از مذاکرات وین که سرپرستی آن را بر عهده داشت می پردازد و می گوید «نمونه برجسته دیگر از مذاکرات، غیر مستقیم مذاکراتی است که برای احیای برجام در فروردین ۱۴۰۰ از سوی ایران طراحی و در وین آغاز شد. به دنبال تصمیم دونالد ترامپ به خروج آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ایران اعلام کرد تا زمان بازگشت آن کشور به توافق هسته ای حاضر به هیچ گونه مذاکره ای با آمریکا در خصوص برجام نیست. با انتخاب جو بایدن به ریاست جمهوری آمریکا در انتهای سال ۱۳۹۹ و اظهار تمایل او به بازگشت به برجام، ایران با حفظ موضع خود مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا تا قبل از الحاق مجدد به برجام اعلام کرد که در مورد شرایط بازگشت آمریکا حاضر است با بقیه اعضای برجام مذاکره کند و طبیعی است که آنها می توانند همزمان در همین خصوص با آمریکا وارد مذاکره شوند. با این منطق کمیسیون مشترک برجام متشکل از ایران و کشورهای ۱+۴ (آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) و با حضور نماینده اتحادیه اروپا به عنوان هماهنگ کننده در ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ در وین تشکیل شد. هیأت آمریکایی به ریاست آقای رابرت مالی نماینده ویژه وقت آمریکا در امور ایران نیز همزمان به وین مسافرت کرده در هتل جداگانه ای استقرار یافت.»
عراقچی با اشاره به نقش خود به عنوان رئیس هیات ایرانی در مذاکرات فوق با تاکید بر اینکه اعضای کمیسیون مشترک برجام به صورت جداگانه با هیات آمریکایی دیدار و مذاکره می کردند، می گوید «به تدریج آقای انریکه مورا مدیر سیاسی سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا که نقش هماهنگ کننده کمیسیون مشترک را داشت به رابط بین هیأت های ایرانی و آمریکایی تبدیل شد و پیام های اینجانب و آقای مالی را به یکدیگر منتقل می کرد. عدم انتقال دقیق پیام ها که ناشی از روح مصنوعی حاکم بر مذاکرات غیر مستقیم بود، و گاهی تردید در صداقت طرف اروپایی و یا توانایی او در انتقال درست پیام ها، اینجانب و رابرت مالی را وادار کرد که در موارد مهم و حساس رو به تبادل یادداشت مکتوب بیاوریم که ناگزیر می بایست به زبان انگلیسی انجام می شد.»
این در حالی بود که در صورت عدم تسلط تیم مذاکره کننده ایرانی به زبان و ادبیات انگلیسی، هم زمان مذاکرات غیرمستقیم با امریکا طولانی می شد و هم ادبیات مشترک مورد توافق یا افتراق به دلیل تفاوت معنای واژگان تخصصی در انگلیسی و فارسی، سوء تفاهم هیات های مذاکره کننده را افزایش می داد. عراقچی با اطمینان از تخصص تیم کارشناسان ایرانی می گوید «طرف آمریکایی مترجم فارسی نداشت و اگر هم داشت مطمئن نبودیم تا چه حد قادر بود ادبیات سخت و پیچیده مذاکراتی را که هر کلمه اش حساب شده انتخاب می شد، دقیق ترجمه کند در مورد خودمان اطمینان داشتم که با برخورداری از کارشناسان و حقوقدانان کارکُشته در هیأت خود که مسلط به زبان انگلیسی بودند قادریم منظور خود را به انگلیسی دقیق و درست بیان کنیم.»
مسئول تیم مذاکره کننده ایرانی در جریان مذاکرات وین با اشاره با اشاره به این که «دیپلماسی غیر مستقیم مکتوب واقعاً سخت و زمان بر است حتی اگر به زبان نباشد» تاکید می کند «در مذاکرات شفاهی اگر جمله یا کلمه ای دقیق بیان نشود با توضیحات بعدی میتوان آن را تصحیح کرد یا اگر احساس کنید که طرف مقابل صحبت شما را دقیق متوجه نشده است امکان توضیحات بیشتر وجود دارد، ولی در مذاکره مکتوب چنین امکانی نیست و لذا همه چیز از همان ابتدا باید با دقت کامل در شکل و محتوا باشد و این نیازمند انرژی و زمان قابل توجهی است. به همین دلیل در مذاکرات وین در بهترین حالت بیش از یک مکاتبه در روز نمیشد تبادل کرد این البته مسیری دشوار و نفس گیر بود، ولی حصول به توافق را غیر ممکن نکرد»